Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه زندگی: موضوع فیلم «دو روز دیرتر» فرزندآوری و دلایل و بهانه‌های جوانان برای فرار از بچه‌دار شدن است. در ابتدای فیلم آیهٔ ۳۱ سورهٔ اسراء نمایش داده می‌شود که می‌فرماید: «فرزندانتان را از ترس فقر، نکشید! ما آنها و شما را روزی می‌دهیم.».

فیلم ماجرای پیرمردی را روایت می‌کند که خیلی بچه دوست دارد و مدام به بچه‌هایش، خصوصاً دختر کوچکش (که ۳-۴ سال پیش ازدواج کرده) توصیه می‌کند بچه‌دار شوند تا نوه‌های بیشتری داشته باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این گزارش فیلم «دو روز دیرتر» را که در چهل و دومین جشنوارهٔ فیلم فجر حضور دارد، از نگاه «زندگی» بررسی می‌کنیم.

دو نکتهٔ مهمی که در نظر داریم

مطابق قول و قرار قدیم‌مان در نوشتن از فیلم‌ها، همان‌قدری از روایت داستان و پایان آن می‌گوییم که سازندگان آن در مصاحبه‌ها و نشست خبری فیلم خود گفته‌اند. ضمن اینکه تحلیل و بررسی نکات فنی فیلم را بر عهدهٔ دوستان سینمایی می‌گذاریم و تنها به محتوای آن می‌پردازیم.

 


آقای «غلامحسین» پیرمرد داستان، در جشن تولد خواهر صدساله‌اش

توفیق اجباری برای پیرمرد داستان

پیرمرد خواهر پیری دارد که بسیار دوستش دارد و به او محبت می‌کند. برایش جشن تولد می‌گیرد، قربان‌صدقه‌اش می‌رود و... اما اطرافیان قضاوت نادرستی دربارهٔ این علاقه دارند و به او طعنه می‌زنند که به خاطر مال و اموال و ارث خواهر، او را دوست دارد. چون خواهر فرزندی ندارد و وصیت کرده اموالش به پیرمرد برسد.

اما پیرمرد به خاطر ارثی که از خواهرش به او رسیده،‌ بار مسئولیت سنگینی روی دوش خود احساس می‌کند و مدام نگران است که با این اموال چه کار کند.

پیرمرد و علاقه‌اش به افزایش نوه‌ها

ابتدای فیلم می‌بینیم که پیرمرد مدام به مریم و سهیل (دختر و دامادش) توصیه می‌کند زودتر بچه‌دار شوند. در نهایت سهیل برای اینکه پیرمرد را از سر خود باز کند به دروغ می‌گوید «ما مشکل داریم و بچه‌دار نمی‌شویم». غم عمیقی در چهرهٔ پیرمرد می‌دود و تلاش می‌کند با داروهای گیاهی آنها را درمان کند.

پیرمرد خلاقیت جالبی به خرج می‌دهد برای اینکه بچه‌هایش تشویق به فرزندآوری شوند. او اعلام می‌کند که ارث را به نوه‌هایش می‌دهد، نه بچه‌هایش. او برای هر نوه حساب پس‌انداز باز می‌کند و مبلغ کلانی به حساب آنها واریز می‌کند. همین ماجرا باعث می‌شود مریم و سهیل (که قصد مهاجرت داشتند) هم به فکر بیفتند بچه‌دار شوند.

موریانه‌ای که پایه‌های زندگی را ویران می‌کند

سهیل از دوستش می‌خواهد که کسی را برای دادن پول نزول به او معرفی کند تا کارهای مهاجرتش را زودتر انجام بدهد. دوستش با عصبانیت مخالفت می‌کند و می‌گوید: «من زندگی‌ام رفت، زنم رفت. دو سال است که بدبخت شدم به خاطر نزول.». ولی سهیل منصرف نمی‌شود و پیش نزول‌خور (پرویز) می‌رود.

پرویز به سهیل می‌گوید «نزول حرام است! من می‌خواهم در کار شما مشارکت کنم.». این نشان می‌دهد که نزول هنوز در ادبیات و فرهنگ عامه قبح خودش را دارد، ولی با عوض کردن اسمش و کلاه شرعی توجیه می‌شود. سهیل این پول را نزول می‌کند و وقتی موعد برگرداندن پول می‌رسد پرویز مدام فشار می‌آورد. حتی ماشین سهیل را از زیر پایش در می‌آورد. وقتی طاقت سهیل طاق می‌شود می‌گوید «پرویز مثل موریانه دارد همهٔ زندگی‌ام را می‌خورد.».

 


کل‌کل‌های پیرمرد و خانم دکتر، مصداق نزاع طب سنتی و طب مدرن

نزاع طب سنتی و طب مدرن

پیرمرد عطار است و یک مغازهٔ مرتب و زیبا دارد. دوست خانوادگی آنها یک دکتر خانم است که همهٔ بچه‌ها و نوه‌های این خانواده را به دنیا آورده. در بخش‌های مختلف فیلم، کل‌کل پیرمرد (به‌عنوان حامی طب سنتی) با خانم دکتر (به‌عنوان حامی طب مدرن) و تخریب طب سنتی را می‌بینیم. مثلاً خانم دکتر به پیرمرد می‌گوید: «قرص شیمیایی آدم‌ها را نمی‌کشد. علف‌هایی که تو از بیابان می‌چینی، مردم را مسموم می‌کند و می‌کشد.». یا سهیل می‌گوید: «من باید بروم پشکل الاغ بفروشم!». در آخر هم داروهایی که خانم دکتر داده مریم را درمان می‌کند.

سقط جنین، قتل نفس

در بخشی از فیلم وقتی این زوج احساس می‌کنند همه چیز را از دست داده‌اند، تصمیم می‌گیرند جنین خود را سقط کنند. اول با یک ورزش پرش از ارتفاع، بعد با فعالیت شدید بدنی. در مرحلهٔ آخر هم به همان خانم دکتر مراجعه می‌کنند که آنها را از مطب بیرون می‌کند و می‌گوید: «من دکترم، قاتل نیستم!».

این زوج از اینکه دارند بچه‌دار می‌شوند احساس بدبختی می‌کنند و می‌گویند «با کدام پول بچه را نگه داریم؟». این احساس در سهیل پررنگ‌تر است که می‌گوید: «فرش قرمز پهن کنم که به این دنیا بیاد تا مثل خودم و خودت بدبخت بشه؟». این حرف خیلی مریم را دلگیر می‌کند و بین‌شان تنش پیش می‌آید.

 


با شنیدن صدای قلب جنین، همه چیز برای سهل و مریم تغییر می‌کند

بچه‌ای که هنوز نیامده امید را آورده

بعد از تمام این ماجراها وقتی موقع سونوگرافی، مریم و سهیل صدای قلب بچه‌شان را می‌شنوند، همه چیز تغییر می‌کند. از همان لحظه مهر بچه به دل‌شان میفتد و سهیل دیگر سقط را فراموش می‌کند. فیلم سونوگرافی را در تنهایی نگاه می‌کند، اشک می‌ریزد و قربان‌صدقهٔ پسر ندیده‌اش می‌رود.

از همان موقع احساس مسئولیت بیشتری می‌کند. می‌کوشد مشکلات مالی و خبرهای پر تنش را تنهایی تحمل و مدیریت کند تا آسیبی به مریم و جنین او نرسد. حتی سبک حرف زدنش هم عوض می‌شود. در صحنه‌ای از فیلم که به نظر می‌رسد ولخرجی کرده می‌گوید: «پول مال زن و بچه‌ست؛ گور بابای مال دنیا!».

در بخشی از فیلم به مریم می‌گوید: «از وقتی صدای قلب بچه را شنیدیم حس می‌کنم خدا بیشتر حواسش بهم هست، خدایا شکرت.».

فیلمی برای بزرگسالان

تماشای «دو روز دیرتر» را برای نوجوانان توصیه نمی‌کنیم. این فیلم کمدی، شوخی‌های گل‌درشت و حتی زننده‌ای دربارهٔ اقدام برای بچه‌دار شدن دارد. مثلاً سهیل در جمع دوستانش (پسران جوان) از این اقدام حرف می‌زند که در فرهنگ ما حتی بین نسل جوان هم پذیرفته‌شده نیست.

در صحنه‌هایی از فیلم می‌بینیم که مریم در خانه گربه‌ای دارد که آن را ناز و نوازش می‌کند. اگرچه مثل بسیاری از کسانی که سراغ داریم، آن را فرزند خود صدا نمی‌زند و رسیدگی‌های عجیب و غریب نمی‌کند، ولی نمایش گربه در خانه می‌تواند ترویج این فرهنگ محسوب شود.

در فیلم اضطراب سهیل را به خاطر مسائل مالی می‌بینیم. با اینکه این زوج عاشق هم هستند نمی‌توانند از روزهای بارداری که می‌تواند زیباترین روزهای زندگی یک زوج باشد لذت ببرند و حتی رابطه‌شان به چالش کشیده می‌شود.

خرافه‌پرستی و مراجعه به رمال را هم در فیلم شاهد هستیم که غلط پنداشته نمی‌شود و مخاطب از آن برحذر داشته نمی‌شود.

حس خوب قصه

مریم در سخت‌ترین شرایط به آینده امیدوار است، به سهیل دلگرمی می‌دهد و می‌گوید «نگران نباش. من می‌دانم همه چیز درست می‌شود و اتفاقات خوبی می‌افتد.».

وقتی سهیل قرار است برای مدتی از مریم دور شود، به جنین داخل شکم مریم می‌گوید «حواست به مادرت باشه». با اینکه از مریم دلگیر است، باز هم مسئولیت مراقبت از او را بر دوش خود احساس می‌کند و این مسئولیت را به پسرش که هنوز به دنیا هم نیامده می‌سپارد.

فیلم به جامعه و خانواده‌ها می‌گوید نگرانی‌های مالی فرزندان‌شان را برای بچه‌دار شدن رفع کنند و اگر امکانش را دارند پشتوانه‌ای به آنها بدهند تا با خیال آسوده‌تری به فرزندآوری فکر کنند.

وقف به منظور ساختن کلینیک درمان ناباروری نیز فرهنگ سازنده‌ای برای جبران کاهش جمعیت محسوب می‌شود که در فیلم آمده است.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: فیلم سینمایی دو روز دیرتر دو روز دیرتر فرزندآوری و جمعیت دو روز دیرتر خانم دکتر طب سنتی همه چیز بچه دار نوه ها بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۹۷۲۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عکس| استوری غم انگیز حامد بهداد برای یک دختر

آفتاب‌‌نیوز :

حامد بهداد جدیدا یک استوری غم‌انگیز منتشر کرده که خیلی سریع هم بین کاربران دست به دست شده. عادل تبریزی کارگردان فیلم گیج‌گاه در اینستاگرامش ماجرایی را باز که بعد از آن حامد بهداد هم به آن واکنش نشان داد. 

تبریزی ماجرا را این گونه بیان کرد: «دختری به نام "مریم" از اصفهان که عاشق حامد بهداد و فیلم گیج‌گاه بود در زمان اکران، با پیجش برای فیلم سنگ تمام گذاشت و دلسوز فیلم بود سرطان امانش نداد، روحش شاد».

بهداد هم در واکنش به این موضوع نوشت: «بسیار از شنیدن این خبر ناراحت شدم؛ از مریم ممنونم که با عشق و محبتش منو مارو یاری می‌داد. از روح عزیزش متشکر و امیدوارم در زیباترین شکل ممکن خداوند دگر باره او را بیافریند.»

منبع: سایت برترینها

دیگر خبرها

  • خوردنی و غذاهایی که افسردگی شدید می آورند
  • زنگ آغاز پویش ملی دوشنبه‌های ورزش و کار در استان مرکزی نواخته شد
  • عکس| استوری غم انگیز حامد بهداد برای یک دختر
  • با این حیاط خلوت چه کنیم؟!
  • بالا رفتن سن سالمندی از دیدگاه عموم
  • پیرمرد ۸۵ ساله قربانی سرقت‌های سمی شد
  • از چه سنی به بعد جزو افراد پیر محسوب می‌شویم؟
  • از چند سالگی پیر محسوب می‌شویم؟
  • از چند سالگی پیر محسوب می‌شویم؟
  • امیدی که در «هفت‌تپه» زنده شد